عرشیاعرشیا، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره

تنها بهونه زندگی مامان و بابا

پسرم

مهربان پسرم تو نهال کوچکی هستی که در باغچه زندگیم رشد می کنی همچو باغبانی به پایت زندگیم را می ریزم و در انتظار  شکوفه دادنت بی قرارم. تو قد می کشی و بزرگ می شوی و هر روز مستقل تر اما من شکسته تر و به تو محتاج تر. امروز تو در آغوش من جای می گیری و دور نیست فردایی که دستان نیازمند من در دستان تو جای گیرد. امروز تو برای بلندشدن و ایستادن نیاز به دستان من داری و فرداها من برای استوارماندن به بازوی تو نیاز خواهم داشت. امروز با هر خنده تو روح زندگی در کالبدم  دمیده می شود ولی آیا فردا اشک من دل جوان تو را کمی نرم خواهد کرد؟   ...
15 مهر 1393
1